شعری از خانم پروانه امینی

ارائه مطالب در مورد هر موضوعي

تبلیغات در سایت ما
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما

تبلیغات سایت

شعری از خانم پروانه امینی

من که داشتم آرام
از بهار رد مى شدم
توصدايم زدى :
بمان .
اشتباه قشنگى بود
ماندنم .
امروز سهم من از تو
دود سيگارى ,نيم سوخته
در چشمهاى 
بيقرار من است !!!

( پروانه ) 93/12/7

شعری از خانم پروانه امینی

در دست های تو 
کدامین طلوع نشسته است 
که نور حیات را 
در چشمهای خسته ی من 
تکرار می کند .
بهانه نباف...
خوابهای خوش امروز 
حقایق فردایند .
ساده می گویم :
حرف آخرم عشق است 
که با نام تو آغاز میشود 
پیش پای عشق
به انتظار نشسته ام 
صدا کن مرا .

( پروانه ) ۲ /۷ / ۹۳